سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اعتکاف بازگشت از جهنم مطلوب

  الان که می نویسم تازه از اعتکاف برگشته ام خیر سرم برای نوجوانان بی گناهی که هنوز طالب جهنم مطلوب          نشده اند جلسه موعظه داشته ام . برای چند لحظه شرمنده شده بودم دوست داشتم من هم معتکف می شدم . اعتکاف را ایستگاهی می دیدم برای توقف و نرفتن ، نرفتن با شتاب به سوی دنیای زشت و حیوانی ، نرفتن به سوی همان جهنم مطلوبی که سید محمود دوست عزیزم هنوز وجه نامگذاری آن را از من می پرسد . نوجوانانی آمده بودند با خدا حرف می زدند در چهره بعضی از آنها اثر اضطراب مشهود بود با زبان بی زبانی می گفتند می ترسیم بخشیده نشویم از کدام گناه؟!  خدا می داند ! نگاه به خودم می کردم ولی با آنها حرف می زدم ده دقیقه که گذشت دیگه به اونها هم نگاه نمی کردم فقط به خودم نگاه می کردم ، برای چند لحظه خجالت کشیدن در این جهنم مطلوب بسیار مطلوب بود . به نوجوانان گفتم من به خاطر شما معتکف نشده ام التماستان می کنم مرا از دعا فراموش نکنید شما هم به خاطر خدا مرا دعا کنید ، حالا دیگه اونها و غیرتشون . بازم درباره اعتکاف حرف دارم فعلا باید برم برای نماز.