سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهانه های دوری !

اینبار میخوام پریشون بنویسم ، نه اینکه فکر کنید دلم گرفته باشه ، یا اینکه می خوام ادای آدمای ناامید رو در بیارم ، نه !

کمی میخوام درباره فضای وبلاگهامون براتون بنویسم . فضایی که هم خوبه و هم ......

نه نه، زود قضاوت نکنید ، نمیخوام همون تقسیم بندی معروف و همیشگی اخلاقی و غیر اخلاقی رو مطرح کنم ، حرف من چیز دیگه است ، قربون خدا برم که همیشه برای دوری از او بهونه ای داریم ، یک بار با مشغول شدن به دنیا ، بار دیگر با مشغول شدن به خود ، و زمانی با مشغول شدن به نوشتن مطلب در یک وبلاگ شخصی.

وقتی تمام دلخوشی یک وبلاگ نویس مطالعه نظراتی باشه که برای مطالبش نوشته شده و یا به تعداد دوستان و برگزیده شدنش بنازه ، دیگه نمیشه فضای وبلاگ را یک فضای مقدس دونست !!

خیلی سخته برای خدا نوشتن ، برای خدا خواندن و برای خدا نظر دادن !!!

همیشه فکر می کنم نکنه بهترین فرصتهای تنهاییم که باید با خدا حرف بزنم به گشت و گذار تو فضای وبلاگها سپری میشه ،آخه چه معنی میده مناجات های شخصی من و مولام برملای خاص و عام بشه ، چرا باید دیگران درباره اون نظر بدن ! نکنه یه جای کار اشتباه باشه ؟ نکنه به جای نزدیکی دارم از او دور میشم ؟  

ممکنه شما بگید بر ملا شدن این مناجات ها حلقه صمیمیت عشاق امام زمان را تنگ تر میکنه و شاید قدمی باشه برای نزدیک شدن به فرج ! شاید اینجوری باشه که شما میگید ! شاید هم چهار تا آدم غریبه رو با امام زمان آشنا کنه و شاید هم امام زمان به این واسطه از غربتش کم بشه ! و هزار دلیل موجه دیگه ، اما شاید هم نباشه ! اگه اینجوری که شما میگید نبود چی ؟ اونوقت خیلی بد میشه !

تازه اگه اینجوری هم باشه ، اونوقت خودمون این وسط چیکاره ایم ؟ نکنه با نوشته ای که دیگران رو به امام زمان نزدیک میکنه خودمون روز به روز دورتر از امام زمان بشیم ؟

برا همین تصمیم گرفتم از حالا به بعد حواسم بیشتر به نیتم در نوشتن مطالبم باشه ، به من حق بدین نگران باشم ، آخه دیگه سرمایه ای غیر او برام نمونده .

منو ببخشید ؛ اینا رو گفتم یه کم دلم آروم بگیره ، منظورم جسارت به شما اهل دلا و اهل معرفتا نبود . من خاک پای هیچ کدوم از شما دوستان امام زمان هم نمی شم .